کد مطلب:50490 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

محیط رفاقت و معاشرت











انسان موجودی اجتماعی و اهل رفاقت و معاشرت است و بدین وسیله هم نیاز فطری خود را پاسخ می دهد و هم تاثیر می گذارد و تاثیر می پذیرد و از این رو محیط رفاقت و معاشرت از محیطهایی است كه به نحو اقتضا و نه علت تامه در جهت مثبت و منفی تربیت كننده است و به همین جهت است كه توجه به نوع رفاقت و معاشرت در تربیت امری ضروری و اساسی است. رفاقت و معاشرت با نیكان و صالحان عامل گرایش به نیكی و صلاح است و رفاقت و معاشرت با بدان و فاسدان عامل گرایش به بدی و فساد است تا آنجا كه دوستی با عاقلان و صالحان مانند قرار گرفتن در معرض نسیم بهاری است كه زنده كننده و به بار نشاننده است و دوستی با جاهلان و فاسدان مانند قرار گرفتن در معرض سرمای پاییزی است كه میراننده و خشك كننده است. به بیان امیرمومنان علی (ع):

«توقوا البرد فی اوله و تلقوه فی آخره، فانه یفعل فی الابدان كفعله فی الاشجار، اوله یحرق و آخره یورق.»[1] .

بپرهیزید از سرما در آغازش (در پاییز) و استقبال كنید از آن در آخرش (در نزدیك بهار) زیرا در بدنها آن كند كه با درختان می كند، آغازش می سوزاند و پایانش برگ می رویاند.

ملای رومی این حقیقت را چنین بیان كرده است:


گفت پیغامبر ز سرمای بهار
تن مپوشانید یاران زینهار


زانكه با جان شما آن می كند
كان بهاران با درختان می كند


لیك بگریزید از سرد خزان
كان كند كو كرد با باغ و رزان


راویان این را به ظاهر برده اند
هم بر آن صورت قناعت كرده اند


بی خبر بودند از جان آن گروه
كوه را دیده، ندیده كان به كوه


آن خزان نزد خدا نفس و هواست
عقل و جان عین بهارست و بقاست


مر تو را عقلیست جزوی در نهان
كامل العقلی بجو اندر جهان


جزو تو از كل او كلی شود
عقل كل بر نفس چون غلی شود


پس به تاویل آن بود كانفاس پاك
چون بهارست و حیات برگ و تاك[2] .

[صفحه 162]

به دلیل اهمیت محیط رفاقت و معاشرت در تربیت، امیرمومنان علی (ع) در سفارشی نورانی به حارث همدانی چنین نوشته است:

«و احذر صحابه من یفیل رایه و ینكر عمله، فان الصاحب معتبر بصاحبه... و ایاك و مصاحبه الفساق، فان الشر بالشر ملحق.»[3] .

از همنشینی آن كه رایش سست و كارش ناپسند بود بپرهیز، كه هر كس را از آن كه دوست اوست شناسند... و از همنشینی با فاسقان بپرهیز كه شر به شر پیوندد.

تاثیر رفاقت و معاشرت در روح و روان و اخلاق و رفتار آدمی تاثیری انكارناپذیر است، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی. به بیان امام علی (ع ):

«صحبه الاخیار تكسب الخیر كالریح اذا مرت بالطیب حملت طیبا (و) صحبه الاشرار تكسب الشر كالریح اذا مرت بالنتن حملت نتنا.»[4] .

همنشینی با نیكان، نیكی فراهم می آورد، همان طور كه هر گاه باد بر بویی خوش گذر كند، آن بوی خوش را به همراه آورد و همنشینی با بدان، بدی را به بار آورد، همان طور كه هر گاه باد بر بویی ناخوش گذر كند، آن بوی ناخوش را همراه سازد.

توجه به این امر خود می تواند انگیزه ای شود در جهت همنشینی با خردورزان و نیكان، چنانكه در سخنان امیرمومنان (ع) بر آن تاكید شده است:

«اكثر الصلاح و الصواب فی صحبه اولی النهی و الالباب.»[5] .

بیشترین صلاح و درستی در همنشینی با خردمندان و عاقلان است.

«ثمره العقل صحبه الاخیار.»[6] .

میوه ی عقل و خرد همنشینی با نیكان است.

انسان خردمند در انتخاب رفیق و معاشر و همنشین و همدم دقت می نماید و خود را در معرض تباهی همنشینی با پیروان هوا قرار نمی دهد. امیرمومنان علی (ع) در این باره چنین سفارش فرموده است:

[صفحه 163]

«و اعلموا ان مجالسه اهل الهوی منساه للایمان و محضره للشیطان.»[7] .

بدانید كه همنشینی پیروان هوا فراموش كردن ایمان و جای حاضر شدن شیطان است.


مسجد است آن دل كه جسمش ساجد است
یار بد خروب هر جا مسجد است[8] .

انسان در رفاقت و معاشرت براحتی تاثیر می پذیرد و به مشابهت و مشاكلت میل می كند و از همین روست كه در سخنان امیر بیان، علی (ع) این همه تاكید بر نوع رفاقت و معاشرت شده است. در حكمتی نورانی امام علی (ع) چنین فرموده است:

«لا تصحب المائق، فانه یزین لك فعله و یود ان تكون مثله.»[9] .

همنشین بی خرد مباش كه او كار خود را برای تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید.

انسان به فطرت خود در دوستی و همنشینی جویای كمال است و چنانچه مصداق كمال را اشتباه بیابد، آنچه را به خطا كمال تصور نموده است مطلوب خود می گیرد و بشدت از آن تاثیر می پذیرد. این ابی الحدید معتزلی حكمتی را از امیرمؤمنان علی (ع) نقل كرده كه بیانگر این امر است:

«لا تصحب الشری، فان طبعك یسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم.»[10] .

با انسانهای شرور همنشینی مكن، زیرا طبع تو بدیها را از آنان می دزدد در حالی كه بدان آگاه نیستی.

با توجه به چنین تاثیری است كه در سخنان پیشوای موحدان، علی (ع) نسبت به رفاقت و معاشرت با دنیاپرستان، دون همتان، نابخردان، تباهكاران و بدكاران پرهیز داده شده است:

«لا تصحبن ابناء الدنیا، فانك ان اقللت استثقلوك و ان اكثرت حسدوك.»[11] .

با فرزندان دنیا همنشین مشو، زیرا اگر بی چیز باشی تحقیرت نمایند و اگر مالدار باشی رشكت برند.

[صفحه 164]

«من دنت همته فلا تصحبه.»[12] .

با انسان دون همت همنشینی مكن (زیرا خوی همنشین در همنشین تاثیر می كند).

«لا تصحبن من لا عقل له.»[13] .

با كسی كه او را خردی نیست همنشینی مكن.

«احذر مصاحبه الفساق و الفجار و المجاهرین بمعاصی الله.»[14] .

از همنشینی با فاسقان و فاجران و متظاهران به نافرمانی خدا بپرهیز.

«ایاك و صحبه من الهاك و اغراك، فانه یخذلك و یوبقك.»[15] .

از همنشینی با كسی كه تو را به غفلت می كشاند و حریص می گرداند بپرهیز، زیرا كه تو را به خواری گرفتار می كند و به هلاكت می افكند.

«ایاك و معاشره الاشرار، فانهم كالنار مباشرتها تحرق.»[16] .

از معاشرت با بدان دوری كن كه بی گمان آنان همچون آتشند كه مباشرت با ایشان انسان را به آتش می كشد.

تاثیر تربیتی مجالست و معاشرت نادرست تاثیری ویرانگر و هلاك كننده است و لازم است كه این امر مورد توجه جدی قرار گیرد.


وای آن زنده كه با مرده نشست
مرده گشت و زندگی از وی بجست[17] .

با توجه به این تاثیر و تاثر است كه در اندیشه ی تربیتی امیرمومنان علی (ع) دوستی و همنشینی باید امری سنجیده و بر اساس ملاكهایی خردمندانه باشد و از رفاقتها و معاشرتهای ناسنجیده و به دور از معیارهای پسندیده باید پرهیز شود ، چنانكه در سفارشات امیرمومنان (ع) وارد شده است:

«من اتخذ اخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تاكدت مودته.»[18] .

هر كه پس از خوب آزمودن برای خویش دوست و برادری گیرد، رفاقتش پایدار و دوستی اش استوار پاید.

و نیز آن حضرت فرموده است:

[صفحه 165]

«من اتخذ اخا من غیر اختبار الجاه الاضطرار الی مرافقه الاشرار.»[19] .

هر كه ناسنجیده دوست و برادر گزیند، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن دهد.


صفحه 162، 163، 164، 165.








    1. نهج البلاغه، حكمت 128.
    2. مثنوی معنوی، دفتر اول، صص 118 -117.
    3. نهج البلاغه، نامه ی 69.
    4. شرح غررالحكم، ج 4، صص 205 -202.
    5. همان، ج 2، ص 424.
    6. همان، ج 3، ص 327.
    7. نهج البلاغه، خطبه ی 86.
    8. مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ص 577.
    9. نهج البلاغه، حكمت 293.
    10. شرح ابن ابی الحدید، ج 02، ص 272.
    11. شرح غررالحكم، ج 6، ص 300.
    12. همان، ج 5، ص 443.
    13. همان، ج 6، ص 262.
    14. همان ، ج 2، ص 277.
    15. همان، ص 303.
    16. همان، ص 289.
    17. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 97.
    18. غررالحكم، ج 2، ص 224.
    19. همان.